هندوها و بشارت موعود

به نام او، به یاد او، برای او

دركتاب هاى مذهبى مقدسى كه در ميان هنديان به عنوان كتاب هاى آسمانی شناخته شده و آورندگان اين كتاب ها به عنوان پيامبر شناخته مى شوند، تصريحات بسيارى به وجود مقدس مهدى موعود(ع) و ظهور مبارك آن حضرت شده است كه قسمتى از آن ها را مى آوريم: دركتاب اوپانيشاد كه يكى ازكتب معتبره و از منابع هندوها به شمار مى رود، بشارت ظهور مهدى موعود(ع) چنين آمده است: اين مظهر ويشنو مظهر دهم در انقضاى كلى يا عصرآهن، سوار بر اسب سفيدى، در حالى كه شمشير برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد، ظاهر مى شود و شريران را هلاک مى سازد .
دركتاب باسك كه ازكتب مقدسه آسمانی هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولى عصر(ع) چنين آمده است: دور دنيا تمام مى شود . پادشاه عادلى در آخرالزمان، كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد و حق و راستى با او باشد و آن چه در دریا و زمين ها وكوه ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان ها و زمين و آن چه باشد خبر مى دهد و از او بزرگ تر كسى به دنيا نيايد.
دركتاب پاتيكل نيزكه ازكتب مقدسه هندويان است، بشارت ظهور حضرت چنين آمد ه است: چون مدت روز تمام شود، دنياى كهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملك تازه پيدا شود؟ از فرزندان دو پيشواى بزرگ جهان كه يكى ناموس آخرالزمان و ديگرى صديق اكبر يعنى وصی بزرگتر وى كه پشن نام دارد و نام آن صاحب ملك تازه راهنما است. به حق پادشاه شود و خليفه رام باشد و حكم براند و او را معجزه بسيار باشد... در اين بشارت، مقصود از ناموس آخرالزمان پيامبر اسلا(ص) است. پشن نام هندى حضرت على (ع) است صاحب ملك تازه ، حضرت ولى عصر(ع) است و راهنما نام مبارك حضرت مهدى (ع) است وكله رام به لغت سانسكريتى، نام اقدس حضرت احدیت است .
دركتاب وشن جوك نيز بشارت به ظهور حضرت آمد ه است: آخر دنيا به كسى برمى گردد كه خدا را دوست مى دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او خجسته و فرخنده باشد. دركتاب دید كه ازكتب مقدسه هنديان است آمده كه: پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام منصور باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود درآورد... دركتاب دادتگ نيزآمده است: بعد از آن كه مسلمانى به هم رسد، در آخرالزمان، و اسلام در ميان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و .... برطرف شود و دنيا مملو از ظلم و ستم شود... دست حق به در آيد و جانشين آخر ممتاطا(1) ظهوركند و شرق و مغرب عالم را بگيرد .
و دركتاب ريگ و دا آمده است كه: ويشنو در ميان مردم ظاهر مى گردد... او از همه كس قوى تر است... در يك دست ويشنو نجات دهنده شمشيرى به مانند ستاره دنباله دار و در دست ديگرش انگشترى درخشنده دارد، هنگام ظهور وى، خورشيد و ماه تاريك مى شوند و زمين خواهد لرزيد.
دركتاب شاكمونى نيزكه ازكتب مقدسه هنديان است آمده: پادشاهى و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق دو جهان گشن بزرگوار تمام شود، و اوكسى باشدكه بركوه هاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند، و بر ابرها سوار شود و فرشتگان، كاركنان او باشند. دين خدا يك دين شود و زنده گردد و نام او ايستاده باشد و خداشناس باشد. گشن در لغت هندى نام پيامبر(ص) است و حضرت مهدى (ع) به نام ايستاده و خداشناس مى خوانند(2)
------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها:
1- در زبان هندى به معنى محمد است.
2- اديان و مهدويت محمد بهشتى ص 16ظهور حضرت مهدى (ع) ازديدگاه اسلام مذهب و ملل جهان، هاشمی شهيدى ص302.
منبع:

شعر انتظار

به نام او، به یاد او ، برای او


با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط عوان من است
ای نگه ات خواستگاه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما ...

شعر: مرحوم محمد رضا آقاسی

تسليت وفات حضرت زينب(س)

به نام او، به ياد او ، براي او

لحظه وصال
چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد.در این مدت حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله کشید و یاد برادرتمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه‏های آتش‏زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت.زینب علیهاالسلام پلک‏ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت:«السلام علیک یا اباعبداللّه‏» و به برادر پیوست.

زن منتظر و منتظر پروري

به نام او، به یاد او، برای او

در طول تاريخ تشيع، يكي از نقش‌هاي بي‌بديل زنان، دفاع از ولايت و تلاش براي حفظ اين ارزش الهي بوده است، به ويژه در عصر غيبت كه تقريباً امكان ايفاي نقش مردان براي دفاع از ولايت، به سبب اختناق شديد، كم‌رنگ بوده است، زنان، فعالانه براي حفظ فرهنگ مهدويت در جامعه نقش آفريني كرده‌اند. بين تمام نقش‌هاي مختلف زنان در حفظ اين ارزش، تربيت نسل ولايي و زنده نگه داشتن محبت اهل بيت عليهم السلام ـ به ويژه ياد و انديشه مهدوي ـ نقشي بسيار مؤثر و غيرقابل انكار بوده است.
زنان، در راستاي همان رسالتي ايفاي وظيفه مي‌كنند كه خالق انسان‌ها براي آنان قرار داده است و معمار انقلاب، حضرت امام خميني رحمه الله عليه آن را به خوبي تبيين كرد و فرمود: «شغل اصلي زن شغل مادري و همسري است و مهم‌ترين كار زن مادري است.»
و در جاي ديگري فرمودند: «انبياء آمدند انسان بسازند، شغل مادرها همين است».[1]

هم‌چنين بزرگ بانوي اسلام، حضرت فاطمه زهرا عليها السلام فرمود: «آن گاه كه زن، در منزل به امور خانه و تربيت فرزند مي‌پردازد، به خدا نزديك‌تر است».[2]

به هر حال، حركت در صراط مستقيم و تقرب زن به سوي پروردگار، جز از طريق ايفاي نقش بسيار كليدي و مؤثر مادري و تربيت فرزندان نيست.

همان طور كه ذكر شد، زنان شيعه، با بهره‌گيري از آموزه‌هاي ديني در طول تاريخ تشيع، با پرداختن به اساسي‌ترين كار كه همان مادري است، بلندترين گام‌ها را براي حفظ ولايت برداشتند. آنان، با نقش آفريني خود، ارزش ولايت و دوستي ولي خدا را به فرزندان خود منتقل كردند؛ به ويژه در عصر غيبت كه امام معصوم حضور ظاهري نداشت، اين مادران بودند كه با فضا سازي مناسب در خانه و با پاي‌بندي به امام زمان خود و با ابراز علاقه‌اي كه به آن امام، نشان مي‌دادند، اين علقه و عاطفه را به فرزندان خود هم منتقل كردند و از اين طريق، در حفظ و احياي اين مهم كوشيدند.

اما در عصر حاضر، تربيت انسان دين‌دار، پويا، كارآمد و عاشق ولايت، از اهميت و جايگاه والايي برخوردار است؛ چرا كه ما با جريان ناتوي فرهنگي مواجه هستيم كه بنا دارد از نسل جوان ما يك نسل بي‌هويت و بي‌ريشه بسازد، همان طور كه مقام معظم رهبري در جمع دانشگاهيان و دانشجويان استان سمنان، فرمود:

باندهاي بين المللي زر و زور، براي تسلط بر منافع ملت‌ها، سازمان‌هاي نظامي ناتو را تشكيل داده بودند. اكنون در پي تشكيل ناتوي فرهنگي هستند و با استفاده از امكانات زنجيره‌اي متنوع و بسيار گسترده رسانه‌اي ... در پي تخريب هويت ملي جوامع بشري هستند.

اين‌جاست كه نقش مادران در دفاع از هويت ملي و ديني و انتقال ارزش‌ها، بسيار پررنگ مي‌شود؛ چرا كه تمام ارزش‌هاي ديني، اخلاقي، ملي و... در درون خانواده شكل مي‌گيرد، نهادينه مي‌شود و به جامعه منتقل مي‌گردد؛ به ويژه ارزش‌هاي ولايت‌مداري كه از ارزش‌هايي است كه، دشمن نوك تيز حمله خود را متوجه آن كرده است، توسط خانواده از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود.

مادران منتظر، بايد بدانند يكي از مسئوليت‌هايي كه از سوي شارع مقدس بر عهده آنها گذاشته شده است، تلاش براي تربيت يك نسل ولايي است؛ همانطور كه در روايات متعدد، آمده است كه ولايت اهل بيت عليهم السلام از فرايض الهي است و ملاك قبول اعمال و عبادات به شمار آمده است. در زيارت جامعه كبيره آمده است: «به سبب ولايت شما طاعت واجب پذيرفته مي‌شود و دوستي واجب براي شما است».[3]

پيامبر صل الله عليه و آله و سلم به سلمان فرمود: «دوستي اهل بيت من، بر هر مرد و زن با ايمان، واجب است.»[4]

پيامبر صل الله عليه و آله و سلم راز و رمز رسيدن به سعادت را تمسك به اهل بيت بيان فرمود: «هر كس پس از من، به خاندانم تمسك جويد، از رستگاران خواهد بود.»[5]

از اين رو آن حضرت، به والدين سفارش كرد: «فرزندانتان را با محبت من و محبت اهل بيت من تربيت و تأديب كنيد».[6]

مادر منتظر، براي پرورش يك نسل منتظر، بايد با ساز و كارهاي تربيت نسل ولايي آگاه باشد و با بصيرت و آگاهي و ايجاد زمينه‌هاي لازم و از بين بردن موانع و با استعانت از پروردگار، براي تربيت نسل منتظر تلاش كند؛ از اين رو عمده‌ترين نقش آفريني‌هاي زن منتظر، منتظرپروري است. اميد است همان طور كه در طول تاريخ تشيع، زنان، افتخار آفريني‌هاي زيادي در اين راستا داشته‌اند، در اين عصر هم بتوانند با تربيت نسل منتظر، دِين خود را به جامعه ديني ادا كنند.
-----------------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها:
[1] . جايگاه و نقش زن در نظام‌هاي مختلف از ديدگاه امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري، گردآوري و تنظيم: دفتر پژوهش اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران، ص147و148.
[2] . محمد دشتي، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهراء، ح91، ص146، سازمان تبليغات اسلامي.
[3] . «بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضة و لكم المودة الواجبة».
[4] . هادي نجفي، موسوعه احاديث اهل بيت، ج1، ص234.«ان مودة اهل بيتي مفروضة واجبة علي كل مؤمن و مؤمنة…».
[5] . خزاز قمي، كفاية الاثر، ص23.«من تمسك بعترتي من بعدي كان من الفائزين».
[6]. «ادبّوا أولادكم علي ثلاث خصال: حب نبيكم و حب اهل بيته و قرائة القرآن» (خلاصة عبقات الانوار، ج4، ص255).

منبع:
مجله علمي تخصصي انتظار موعود

تبريك ميلاد حضرت علي

به نام او ، به ياد او، براي او

لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار


میلاد متبرک داماد نبی اکرم ، محبوب فاطمه، بانی ولایت، شهسوار اسلام ، شیر بیابان نجف، امیر عارفان ومظلومان،نور چشم عاشقان، حضرت علی علیه السلام را به تمام عاشقان زمان و بویژه شیعیان جهان پيشاپيش تبریک می گویم.

میلاد زینت بخشندگان، امام جواد الائمه(ع)

به نام او، به یاد او، برای او

زینتِ بخشندگان، امام جواد (ع) می آید تا زمین مدینه، یک بار دیگر مولودی دیگر از نسل هابیل را به شادباش بنشیند. می آید تا چشمان آسمان را به روشنی سیمایش روشن شود و لاهوتیان و ناسوتیان را در شادی میلاد خویش فرو برد.

کبوتر دل در هوای طواف گنبد نورانی کاظمین، پر می گشاید تا همراه با فرشتگان الهی؛ حرم مطهرش را با بال های خود غبار بروبد و دیده را به ضریح او روشن سازد. در زاد روز مولود مبارک رجب، با یک آسمان نیاز از یگانه بی همتا می خواهیم در دریای بی کران بخشش جوادالائمه غرقمان سازد و در زمره شیفتگان واقعی او قرارمان دهد.
ولادت فرخنده و مسعود نهمين آيت سروری و پيشوای کرامت و بخشندگی، امام محمد تقی عليه السلام مبارک باد...

هشدار به مدعيان انتظار

به نام او، به یاد او، برای او

اگر كسى بر خلاف ادعاى دوستى، صفاتى ضد صفات اهل بيت دارد؛ طبيعى است كه در صدق ادعاى او دچار ترديد شويم و احياناً تكذيبش كنيم. امام صادق(ع) در اين‏باره معيار خوبى را ارائه كرده‏اند:
ما اساس هر خوبى و خيرى هستيم و هر چه نيكى است از فروع ماست، يعنى هشدار به مدعيان انتظار دشمنان ما ريشه و اصل هر شر و بدى هستند. و هر چه پليدى و زشتى است از شاخه‏هاى «شجره خبيثه» آنهاست و دروغ، بخل، سخن چينى، قطع رحم، رباخوارى، تجاوز به مال يتيمان، سرقت، زنا و ارتكاب هرگونه خطا و تبهكارى از آنها ناشى مى‏گردد.
بنابر اين، دروغ گفته است.

كسى كه پنداشته است كه با ماست، در حالى كه او به گواهى اعمال زشتش وابسته به غير ماست و از پيوند خوردگان به درخت ناپاك دشمنان ماست.
(1)اين حديث در حقيقت، هشدارى به دوستان و منتظران حضرت است تا به خود آيند و در اعمال و رفتار خود بينديشند و با تأمّل در اعمال دريابند كه خلق و خو و رفتار و گفتارشان با كدام گروه مشابهت دارد و ميوه كدام يك از آن دو درخت «خبيث» و «طيّب» است.
اگر ديدند آن چه از دل و مغز و اعضايشان تراوش مى‏كند توحيد، تقوا و طهارت است، دل خوش دارند كه شاخه وجودشان با شجره طيبه اهل بيت و ذخيره آنان، يعنى امام زمان(عج) پيوند خورده است و اگر ديدند خداى ناكرده آن چه از درون و برونشان بر مى‏خيزد نقطه مقابل اعمال و رفتار آن حضرت است، نه كسب و تجارتى منزه دارند، نه خانواده‏اى مزكّى، نه از فضايل اخلاقى برخوردارند
و نه از قبايح عملى دورند، چشمانشان ناپاك و زبانشان نامهذب است، نگران باشند كه مبادا شاخه وجودشان با شجره خبيثه دشمنان امام زمان(عج) پيوند خورده است،
چرا كه پيام امام زمان(عج) همان‏پيام اجداد طاهرين شان است. كه در زيارت جامعه فرموده‏اند:
وَوَصيّكُمْ‏التَّقْوى.
با كلام نورانى حضرت صاحب الزمان(عج) كه خواهان عهد و پيمان قلبى شيعيان است، اين مقال را به پايان مى‏بريم:
وَ لَوْ أنَّ أشْياعَنا - وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ - عَلى اجْتماعٍ مِنَ الْقُلوبِ في الوَفاءِ بِالْعَهْد عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْيمَن بِلقائِنا؛(2)
اگر شيعيان ما - كه خداوند آنها را موفق به اطاعتش بدارد - دل‏هايشان در وفابه عهد و پيمانى كه با ما دارند گرد هم مى‏آمد، از فيض ديدار ما محروم‏نمى‏شدند.

«نحن أصل كلّ خير و من فروعنا كلّ برّ...».

------------------------------------------------------------------
منابع:

1.كافى، ج 8، ص 243.
2. بحارالانوار، ج 53، ص 177.

مهدي هميشه به ياد حسين

به نام او، به یاد او، برای او

از آنجا كه امام حسين عليه السلام با تمام وجود همه توانمنديها و سرمايه‏هاي خود را ايثار كرد تا اسلام را از خطر اساسي برهاند؛ آخرين حجت الهي نيز تصريح دارند كه همواره به ياد ايثارگري و فداكاريهاي آن حضرت هستند و شب و روز با يادآوري مصيبتهايي كه بر ايشان روا داشته شد خون گريه مي‏كنند.
در بخشي از زيارت «ناحيه مقدسه» در اين باره مي‏خوانيم:
...اگر روزگار وقت زندگي مرا از تو [اي حسين] به تأخير انداخت و ياري و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصيب من نشد، اينك من هر آينه صبح و شام به ياد مصيبتهاي تو ندبه مي‏كنم و به جاي اشك بر تو خون گريه مي‏كنم...
بدون ترديد اين قبيل از تعابير نهايت محبّت و دلبستگي حضرت مهدي عليه السلام رابه سيّد الشهداء عليه السلام نشان مي‏دهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه عليه السلام از جمله از طريق عزاداري براي آن حضرت را مورد تأكيد قرار داده و عمق فاجعه كربلا و جنايت بني اميه به اسلام و انسانيت را افشا مي‏كند.
حتي اين به ياد امام حسين عليه السلام بودن در عملكرد ساير ائمه اطهار عليهم السلام نيز به چشم مي‏خورد؛ يعني آنها نيز در مواقع اشاره به فداكاريها و مظلوميت هاي امام حسين عليه السلام به گونه‏اي موضوع امام مهدي عليه السلام را مورد تأكيد قرار داده‏اند به عنوان مثال در دعاي ندبه امام صادق عليه السلام ياد سيّد الشهداء عليه السلام به همراه امام مهدي عليه السلام گرامي داشته شده است.
در حقيقت شكايت شهادت جانگداز حضرت امام حسين عليه السلام به ساحت مقدّس حضرت بقية‏اللّه عليه السلام شده است و درخواست مي‏شود كه به عنايت خداوند متعال هر چه زودتر زمينه ظهور فراهم شود بلكه هر چه زودتر مهدي موعودعليه السلام ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگيرند...و حتي به پيروان اهل بيتعليه السلام توصيه مي‏شود كه در شب ميلاد امام عصر (عج) از زيارت امام حسين عليه السلام غافل نشوند.
البتّه اين موضوع به همين صورت در مورد امام حسين عليه السلام نيز مطرح است؛ يعني حضرت اباعبداللّه حسين عليه السلام نيز همواره به ياد مهدي موعود بوده‏اند. در دعاي روز ولادت امام حسين عليه السلام از امام مهدي عليه السلام ياد مي‏شود و در روز عاشورا و در زيارت عاشورا نام و ياد مهدي عليه السلام تسلي بخش قلب سوزان شيفتگان اهل بيت عليهم السلام است.
مجموعه اين برنامه‏هاي حساب شده، پيوند عاشورا و امام حسين عليه السلام را با قيام جهاني امام مهدي عليه السلام هر چه بيشتر روشن مي‏سازند.
گذشته از همه آنچه بيان شد، طبق روايات بسياري كه از حضرات معصومين عليهم السلام نقل شده است در بسياري از مسائل جزئي نيز امام مهدي عليه السلام با امام حسين عليه السلام پيوستگيها و ارتباطات قابل توجهي دارند كه از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدي عليه السلام مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر عليه السلام روايت شده است: قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا؛ يعني همان روزي كه حضرت اباعبداللّه عليه السلام به شهادت رسيدند قيام خواهد كرد.1
2. از مجموعه روايات به خوبي روشن مي‏شود همانگونه كه امام حسين عليه السلام نهضت خود را از مكه آغاز كردند؛ يعني پس از خارج شدن از مدينه به مكه آمدند و از كنار بيت‏اللّه‏ قيام خود را به مردم خبر دادند و به سمت كوفه حركت كردند، حضرت مهدي عليه السلام نيز از كنار بيت اللّه جهانيان را به بيعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حركتهاي اصلاحي را تداوم خواهد بخشيد و در نهايت مقرّ حكومتي خويش را در كوفه قرار خواهد داد.
3. حتي طنين صداي امام مهدي عليه السلام همان طنين صداي امام‏حسين عليه السلام است. پيام مهدي عليه السلام همان پيام حسين عليه السلام است كه فرياد مي‏زند: اي مردم مگر نمي‏بينيد به حقّ عمل نمي‏شود و از باطل خودداري نمي‏گردد... امر به معروف و نهي از منكر كنار گذاشته شده است و احكام الهي و سنن پيامبر صلي الله عليه و آله آشكار هتك مي‏شود و...
اين پيام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد كه امام حسين عليه السلام در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعيت از حقّ و اعراض از بديها فرا خواندند: إنّ صوت القائم يشبه بصوت الحسين عليه السلام.
صداي [گيرا و دلنواز] قائم شبيه [طنين خوش] صداي اباعبداللّه عليه السلام است.
4. برخي از ياران حسين عليه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدي عليه السلام به ياري آن حضرت خواهند پرداخت و حتي برخي از فرشتگاني كه جزء اصحاب امام‏حسين عليه السلام بوده‏اند در خدمت قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله خواهند بود و... .
«أللّهمّ نرغب إليك دولة كريمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»

---------------------------------------------------------------------------------------
منابع:
1.بحارالانوار، ج52، ص 285.
منبع سايت پژوهه به نقل از خبرگزاري فارس

مهمّ تر از دعا براى تعجيل فرج

به نام او، به یاد او، برای او

خوشا آنانكه هرگز در دينشان و در افكار و عقايد مذهبيشان نلغزند كساني در كربلا بودن كه لحضه اي آنها را خسارت ديده دنيا و آخرت كرد و كساني هم بودند كه در دم برگشتند و عاقبت به خير شدند .ان شاالله در ظهور مولا پاي هيچ يك از ما كه ادعاي مسلماني و شيعه علي (ع) را داريم نلغزد.

مهمّ تر از دعا براى تعجيل فرج حضرت مهدى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ ، دعا براى بقاى ايمان و ثبات قدم در عقيده و عدم انكار آن حضرت تا ظهور او مى باشد؛ زيرا مردن، تنها قطع حياتِ دنياى چند روزه ى فانى است؛ اما بيرون رفتن از عقيده ى صحيح، موجب هلاكت ابدى از حيات جاويد آخرت و خلود در جهنّم است، لذا حضرت امير ـ عليه السّلام ـ در ليلةُ المَبيت از رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ مى پرسد:
«أَفِى سَلامَةٍ مِنْ دِينِى؟»(1) آيا دين من سالم خواهد بود؟


يعنى از استقامت در دين و ثبات ايمان و عقيده تا مرز شهادت را كه از خود شهادت بالاتر است، از آن حضرت سؤال مى كند.

اين دعا خيلى عالى است كه دستور داده شده است در زمان غيبت خوانده شود، كه:
«يا أَللّه يا رَحْمانُ يا رَحِيمُ! يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دِينِكَ.»(2)
اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى گرداننده ى دل ها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار بدار.

---------------------------------------------------------------
منابع:
1. براى بررسى، ر.ك: عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 266؛ امالى صدوق، ص 155؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص 79؛ النصّ و الاجتهاد، ص 281 و 521؛ المراجعات، ص 251؛ كنزالعمّال، ج 11، ص 617 و...
2. بحارالانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ كمال الدّين، ج 2، ص 351؛ مهجّ الدعوات، ص 332.

حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) از ديدگاه امير المومنين علي (عليه السلام)

به نام او، به یاد او، برای او


قال امير المومنين (لولده ) الحسين : التاسع من ولدك يا حسين هو القائم بالحق و المظهر للدين و الباسط للعدل ، قال الحسين (عليه السلام) فقلت له :
و ان ذلك لكائن ؟ فقال : اي والذي بعث محمدا" بالنبوه و الصطفاه علي جميع البريه و لكن بعد غيبه و حيره لا يثبت فيها علي دينه الا المخلصون المباشرون لرح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا الايمان ايدهم بروح منه . [1]

حضرت امير المومنين (عليه السلام) به فرزندش حسين (عليه السلام) فرمود : نهمين فرزنتد تو اي حسين قائم به حق و مظهر دين و گستراننده عدل خواهد بود ، امام حسين (عليه السلام) فرمود : كه من گفتم :
اين امر هر آينه حتمي است و خواهد شد ؟ فرمود : بلي به حق آنكه محمد را به نبوت مبعوث گردانيد و او را بر جميع خلايق برگزيد وليكن بعد از غيبت و حيرتي كه ثابت نمانند در آن بر دين خود , مگر مخلصاني كه به يقين رسيده باشند . از آن كه حق تعالي ميثاقش را به ولايت ما اخذ كرد و در قلوبشان ايمان نوشته و رسوخ نموده و تمامي از جانب حق تاييد شده مي باشد.


قال امير المومنين علي (عليه السلام) بخ بخ لطالقان فان لله تعالي كنوزاً ليست من ذهب و لا من فضه ولكن بها رجال عرفوا الله حق معرفته و هم ايضاً انصار المهدي (عليه السلام) بخ بخ لطالقان فان لله تعالي كنوزا ليست من ذهب و لا فضه و لكن بها رجال عرفوا الله حق معرفته و هم ايضا انصار المهدي (عليه السلام) في آخر الزمان. [2]
قال امير المومنين علي (عليه السلام) : اذا قام قائم آل محمد (عليه السلام) جمع الله له اهل المشرق و اهل المغرب فيجمعون كما يجتمع قزع الخريف فاما الفقا , فمن اهل الكوفه و اما الا بدال فمن اهل الشام. [3]
امير المومنين (عليه السلام) فرمود : زمان قيام (ظهور) قائم آل محمد (عليه السلام) خداوند يارانش را از اهل مشرق و مغرب همچون گرد آمدن پاره هاي ابر در فصل پائيز جمع مي كند. اما رفقا و ياران نزديك او (اكثراً) از اهل كوفه و گروهي از خوبان اهل شام مي باشند.
عن امير المومنين (عليه السلام) انه قال للحسين (عليه السلام) : التاسع من ولدك يا حسين هو القائم بالحق المظهر للدين الباسظ للعدل , قال الحسين (عليه السلام) : التاسع من ولدك يا حسين هو القائم بالحق المظهر للدين الباسط للعدل , قال الحسين (عليه السلام) :
يا امير المومنين و ان ذلك لكائن ؟ فقال (عليه السلام) اي و الذي بعث محمداً بالنبوه و اصطفاه علي جميع البريه و لكن بعد غيبه و حيره لا تثبت فيها علي دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه. [4]

امير المومنين (عليه السلام) به امام حسين (عليه السلام) فرمود : نهمين فرزندت به حق قيام كند و دين را پايدار دارد و عدل را گسترش دهد ، و امام حسين (عليه السلام) عرض كرد : يا امير المومنين آن چه فرمودي تحقق خواهد يافت ؟ فرمود :
آري به خداوند كه محمد (ص) را به مقام پيامبري برانگيخت و او را بر همه مخلوقات برتري داد ، ليكن پس از غيبتش وضعي پيش آيد كه جز دوستان مخلص ما مومنين پاكسرشت كه نور ايمان و محبت ما ( خاندان ) در لوح دلشان نقش بسته ، و تاييد شده از جانب خداوند متعال خواهند بود ، همگان درگمراهي و حيرت به سر مي برند .
نظر امير المومنين (عليه السلام) الي ابنه الحسين (عليه السلام) فقال : ان ابني هذا سيد كما سماه رسول الله (ص) سيدا وسيخرج الله من صلبه رجلا باسم بينك فيشبه في الخلق يخرج علي حين غفله من الناس و امانه من الحق و اظهار من الجور والله لو لم يخرج لضربت عنقه يفرح لخروجه اهل السماء و سكانها يملا الارض عدلا كما ملئت جورا و ظلما. [5]
امير المومنين (عليه السلام) به فرزندش حسين (عليه السلام) نگاه كرد و فرمود :
اين فرزند من آقاست چنان كه پيامبر (ص) او را (آقا) و سيد ناميد . خداوند به زودي از نسل وي مردي را بوجود مي آورد كه هم نام پيامبرتان باشد و در صورت و سيرت شبيه به او خواهد بود . در وقتي كه مردم از خود غافل باشند و حق را از ميان برند ستمگري پيشه گيرند .
او قيام ( ظهور ) مي كند ، به خدا سوگند اگر قيام نكند ( در صورت ظاهر شدن ) گردن او را مي زنند و از قيام وي اهل آسمان و ساكنان زمين خشنود و مسرور مي شوند ، او زمين را پر از عدل كند چنان كه پس از آنكه ظلم و ستم پر شده باشد .
________________________________________
پی نوشتها:
[1] كشف الغمه ، ج 3 ، ص 449
[2] كشف الغمه ج2 ص 381
[3] ينابيع الموده ص449
[4] بحار الانوار ج51 ص 110
[5] كتاب الغيبه ، ص 214

منبع:
شبکه جهانی اطلاع زسانی امام مهدی

خانه مهدى (عج)كجاست؟

به نام او، به ياد او، براي او
از سامرا تا سهله
بسيارى دوست دارند بدانند امام در كجا زندگى مى‏كند.
براى روشن شدن اين پرسش بايد محل سكونت امام زمان - عليه السلام - در چهار دوران به اختصار بررسى شود:
1 . دوران پدر
بدون شك محل ولادت امام مهدى - عليه السلام - شهر سامرا است . او پس از ولادت تا هنگام شهادت امام حسن عسكرى - عليه السلام - در سامرا و نزد پدرش مى‏زيست . حكيمه خاتون، دختر امام جواد - عليه السلام - بارها امام عصر - عج الله فرجه الشريف - را در خانه امام عسكرى - عليه السلام - مشاهده كرد . برخى از ياران امام مانند احمد بن اسحاق نيز وى را همان جا ديده‏اند . امام در يكى از ملاقات‏هايش با ابن اسحاق از جاى برخاست; وارد حجره شد و در حالى كه فرزندش را بر شانه قرار داده بود، بيرون آمد . (1)
روزى يعقوب بن منقوش پرسيد: مولاى من، چه كسى امام است؟
فرمود: پرده را كنار بزن . . . او چنان كرد امام عصر - عج الله فرجه الشريف - را ديد . مهدى - عليه السلام - از پس پرده برون آمد و بر زانوى پدر نشست . (2)
امام عسگرى، در دقايق پايانى عمر، به عقيد خادم فرمود: وارد اتاق شو و كودكى كه در حال سجده است، نزد من آور . . . (3) . اين روايات گواهى مى‏دهد امام مهدى - عج الله فرجه الشريف - در حال حيات پدر در شهر سامرا و در خانه وى زندگى مى‏كرد; اگر چه امام عسكرى او را از نظرها پنهان مى‏داشت .
بر اساس روايت امام صادق - عليه السلام - ، يكى از جاهايى كه امام عصر - عج الله فرجه الشريف - حضور مى‏يابد، صحراى عرفات در ايام حج است

2 . غيبت صغرا
امام، در دوران 74 ساله غيبت صغرا، احتمالا در عراق زندگى مى‏كرد; زيرا چهار نايب خاصى كه با وى رابطه مستقيم داشتند، در بغداد به سر مى‏بردند . آن‏ها نامه‏هاى مردم را به وى مى‏رساندند و پاسخ دريافت مى‏كردند . امام صادق - عليه السلام - مى‏فرمايد: براى حضرت قائم دو غيبت است: يكى كوتاه و ديگرى طولانى . در غيبت اول، كسى جز خواص شيعيان وى، جايگاهش را نمى‏داند . (4) به احتمال قوى نايبان خاص آن حضرت، مصداق خواص به شمار مى‏آمدند .
3 . غيبت كبرا
درباره محل اقامت امام در دوران غيبت كبرا نمى‏توان به طور دقيق به محلى خاص اشاره كرد . امام صادق - عليه السلام - به ابوبصير فرمود: نيكوترين منزل مدينه است . (5) علامه مجلسى نيز مى‏گويد:
همين جمله دلالت مى‏كند آن حضرت غالبا در مدينه و اطراف آن به سر مى‏برد . (6) امام باقر - عليه السلام - هم به كوه «ذى طوى‏» اشاره فرموده است; (7) اما بايد گفت هيچ كس به محل دقيق سكونت امام مهدى - عليه السلام - راه پيدا نمى‏كند; زيرا امام عصر به ابراهيم بن مهزيار فرمود:
پدرم از من پيمان گرفته در سرزمينى پهناور و دوردست زندگى كنم تا از نيرنگ‏هاى گمراهان و متمردان امت تازه به دوران رسيده و گمراه، نهان و مصون باشم . اين پيمان مرا بر فراز تپه‏هاى بلند و ريگزارها و سرزمين‏هاى مورد اطمينان افكنده است . (8)
برخى احتمال مى‏دهند امام در يكى از جزاير دوردست كه با كشور مغرب چندان فاصله ندارد و به جزيره خضرا معروف است، به سر مى‏برد. گروهى نيز با منطبق دانستن اوصاف اين جزيره با مثلث‏برمودا، آن مكان را محل سكونت امام زمان - عجل الله فرجه الشريف - مى‏دانند; زيرا به رغم تلاش‏هاى فراوان تا كنون كسى به كشف اسرار اين مثلث توفيق نيافته است. بى‏ترديد اين نظر نادرست مى‏نمايد . (9)
به استناد برخى از روايات، امام عصر - عجل الله فرجه الشريف - در زمان غيبت كبرا در همه جا حضور مى‏يابد، و يوسف وار به طور ناشناس ميان مردم رفت و آمد مى‏كند . هيچ كس وى را نمى‏شناسد تا وقتى خداوند به او اجازه دهد خود را معرفى كند; چنانچه به يوسف صديق اجازه داد خود را به برادرانش بشناساند . (10)
بر اساس روايت امام صادق - عليه السلام - ، يكى از جاهايى كه امام عصر - عج الله فرجه الشريف - حضور مى‏يابد، صحراى عرفات در ايام حج است .
عبيد بن زراره گفت: از امام صادق - عليه السلام - چنين شنيدم: زمانى فرا رسد كه مردم امام خود را نبينند . او در روزهاى حج مردم را مى‏بيند ولى مردم او را نمى‏بينند . (11)
محمد بن عثمان، يكى از نواب اربعه، نيز در اين باره مى‏گويد:
والله ان صاحب هذا الامر يحضر الموسم كل سنة فيرى الناس و يعرفهم و يرونه و لايعرفونه; به خدا سوگند، صاحب اين امر همه ساله در مراسم حج‏حضور پيدا مى‏كند . مردم را مى‏بيند و مى‏شناسد; ولى مردم - با اين‏كه او را مى‏بينند - نمى‏شناسند . (12)
4 . عصر ظهور
امام زمان، هنگام ظهور در مسجد سهله (13) اقامت ‏خواهد كرد. ده‏ها هزار پيامبر در اين مسجد نماز گزارده‏اند و محل سكونت‏ بزرگانى چون حضرت ابراهيم و ادريس و خضر بوده است. (14) امام صادق - عليه السلام - به ابوبصير فرمود: اى ابامحمد، گويا حضرت قائم را در مسجد سهله مى‏بينم كه با زن و فرزندانش در آن مستقر مى‏گردد.
به استناد برخى از روايات، امام عصر - عجل الله فرجه الشريف - در زمان غيبت كبرا در همه جا حضور مى‏يابد، و يوسف وار به طور ناشناس ميان مردم رفت و آمد مى‏كند .
ابوبصير پرسيد:
آيا مسجد سهله خانه‏اش خواهد بود؟
حضرت فرمود: آرى، اين مسجد منزل حضرت ادريس است. خداوند هيچ پيامبرى را برنينگيخت مگر آن كه در اين مسجد نماز گزارد . هر كس در اين مسجد بماند، مانند آن است كه در خيمه رسول خدا اقامت كرده است . هيچ مرد و زن مؤمنى نيست مگر آن كه دلش به سوى آن مسجد پر مى‏كشد . روز و شبى نيست مگر آن كه فرشتگان به اين مسجد پناه مى‏برند و در آن به عبادت خداوند مى‏پردازند . (15)
ناگفته نماند، هم اكنون در سه گوشه اين مسجد سه مقام، با اعمال ويژه، واقع شده است . كه اين مقام‏ها به حضرت ابراهيم و ادريس و خضر منسوبند.

-------------------------------------------------------------------------------------
پى‏نوشت‏ها:
1) بشارة الاسلام .
2) اثبات الهداة، ج 3، ص 415 .
3) غيبه، شيخ توسى، ص 165 .
4) بحارالانوار، ج 52، ص 155 .
5) همان، ص 153 .
6) همان، ص 158 .
7) تفسير عياشى ج 2، ص 56 .
8) با خورشيد سامرا، ص 82 .
9) براى آگاهى بيش‏تر به كتاب جزيره خضرا، افسانه يا واقعيت مراجعه شود .
10) همان، ص 154 .
11) كافى، ج 1، ص 337 .
12) بحارالانوار، ج 52، ص 152 .
13) اين مسجد در چند كيلومترى شهر كوفه قرار دارد .
14) بحارالانوار، ج 52، ص 317 .
15) همان .


منبع:
سا يت تبيان همدان
مجله پرسمان

شهادت امام هادی (ع)

به نام او، به یاد او، برای او

سوم رجب، سالروز شهادت پيشوای دهم شيعيان حضرت علي النقي الهادی علیه السلام




منبع فياض نور حق
سلام خدا بر تو ای دهمین پیشوای معصوم! سلام بر درخشندگی کوكب نورانی ات که خورشید را شرمگین تابش کرد و چشمه های آفرینش را لبریز جوشش. در این روز غم بار و مصیبت زده، آتش سوگمان را مهار کن و دست مهربان و غریب نوازت را بر صفحه دل هامان بكش.
السلام عليک يا ولی الصالحين السلام عليک يا ابوالحسن علي النقي الهادي

تبریک میلاد امام محمد باقر (ع) و حلول ماه رجب


به نام او، به یاد او، برای او

علم را شکافنده ای ، حلم را قبله ای و جان را پناه یا امام!



در آن جمعه سراسر نور و سرور، در خانه چهارمین امام هدایت، فروغی که از بیت نبوت و خاندان رسالت، جهان را روشنی می‏داد، در وجود شکافنده دانش‏ها، حضرت باقر العلوم علیه‏السلام تجلی یافت و کودکی محمد نام، پای به عالم هستی نهاد و همه جا را نورباران کرد. سلامی که حبیب خدا از زبان جابر بن عبداللّه‏ انصاری به امام باقر علیه‏السلام رساند، گویای منزلت این وجود برکت‏خیز و عزت‏آفرین است. ما نیز بر این مولود مبارک درود می‏فرستیم و میلاد آن غواص بی‏بدیل دانش‏ها را که دامن معرفت به تشنگان دانایی می‏بخشید، تبریک می‏گوییم.

همچنین حلول ماه رجب، ماه مناجات و بندگی و ماه خانه‏تکانی دل‏ها، بر مشتاقان کوی دوست مبارک باد!

«رجب»، نام نهری است در بهشت؛ از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر، هر کس یک روز ماه رجب را روزه بدارد، به یقین از آن نهر، خواهد آشامید. «امام کاظم علیه‏السلام »

حكومت جهاني حضرت مهدي «عج» از ديدگاه رسول اكرم

به نام او، به یاد او، برای او

عن سعيد بن جبير عن ابن عباس رضي الله عنهما قال : قال رسول الله : ان عليا وصي و من ولده القائم المنتظر المهدي الذي يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما والذي بعثني بالحق بشيرا و نذيرا ان الثابتين علي القول بامامته في زمان غيبته لاغر من الكبريت الاحمر . [1]
فقام اليه جابر بن عبدالله فقال يا رسول الله و للقائم من ولدك غيبه . قال : اي و ربي ليمحص الله ا لذين آمنو و يمحق الكافرين ، ثم قال : يا جابر ان هذا امر من امر الله و سر من اسرار الله فاياك و الشك فان الشك في امر الله عزوجل كفر . [2]
سعيد بن جبير از ابن عباس ( رضي الله عنهما ) نقل مي كند كه او گفت : رسول خدا فرمود : به درستي كه همانا علي وصي من است و از فرزندان اوست زمين را از عدل و داد چنان پر شده باشد از جور و ستم پرشده ، مملو مي سازد . سوگند به آن كس كه مرا به حق بشارت انذار دهنده برانگيخت كساني كه بر قول امامت او در زمان غيبتش ثابت و استوار بمانند تحقيقا" گران بهاترند از كبريت احمر ، جابر بين عبدلله برخاست و عرض كرد :
اي رسول خدا براي قائم از فرزندان شما غيبتي باشد ؟ فرمود : آري به پروردگارم سوگند كساين كه به او ايمان آورده اند پاك و منزه مي نمايد . و كفر را نابود مي سازد ، آنگاه فرمود :
اي جابر اين ( غيبت و ظهور ) امري از قضا و قدر الهي و سري از اسرار الهي است . مبادا در آن شك و ترديدي روا داري . ( به درستي كه ) شك در امر خدا كفر است .

عن سعيد بن جبير ، عن ابن عباس ، قال ، قال رسول الله :
ان خلفائي و اوصيائيي و حجج الله علي الخلق بعدي ، الاثنا عشر اولهم علي و آخرهم ولدي المهدي ، فينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلف المهدي و تشرق الارض بنور ربها و بيلغ سلطانه المشرق و المغرب . [3]

سعيد بن جبير ، از ابن عباس روايت مي كند كه او گفت : پيامبر خدا (ص) فرمود :
به درستي كه خلفا ( جانشينان ) و اوصياي من حجت هاي خدا بر خلق پس از من دوازده تن مي باشند ، نخستين آنها علي و آخرينشان فرزندم مهدي است ، روح الله عيسي بن مريم از آسمان فرود آيد و پشت سر مهدي نماز مي خواند ، سپس او زمين را به خداوند متعال روشن مي سازد و سلطنت او ( در تمام كره زمين ) در مشرق و مغرب گسترش پيدا ميكند.

عن ابن عمر قال : قال رسول الله : يخرج المهدي و علي راسه ملك ينادي هذا المهدي خليفه الله فاتبعوه . [4]
ابن عمر مي گويد : رسول خدا فرمود : مهدي خروج مي كند و در بالاي سر او فرشته اي ندا مي دهد ، اين شخص مهدي ، خليفه خداست از او پيروي كنيد .
عن ابن عباس قال : قال رسول الله : ان الله فتح هذا الدين بعلي و اذا قتل فسد الدين و لا يصلحه الا المهدي . [5]
ابن عباس گويد : رسول خدا فرمود : به درستي كه خداوند متعال اين دين ( اسلام ) را توسط علي فتح و گشايش و پيروز نمود ، پس از كشته شدهن ( علي ) دين فاسد مي شود و آن را جز مهدي كسي اصلاح نمي كند .
عن ابي سعيد الخدري قال : قال رسول الله ابشركم بالمهدي يبعث في امتي علي اختلاف من الناس و زلزال ، يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما , يرضي نه ساكن السماء و الارض تمام الخبر . [6]
ابي سعيد خدري گويد : كه پيامبر اسلام فرمود : شما را به مهدي بشارت مي دهم : كه او هنگام اختلاف و تزلزل مردم در امت من مبعوث شود و زمين را از عدل و داد پر كند چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد ، واهل آسمان از وي خشنود و راضي شوند( تا آخر خبر) .

-------------------------------------------------------------
پی نوشتها:

[1]شيي با ارزش ولي كمياب
[2]الف ) ينابيع الموده ، ص 448 - ب ) فرائدالسمطين ، ج 2 ، ص 335 - ج ) اثبات الهدي ، ج 6 ص 39
[3]الموده ، ص 447
[4]ينابيع الموده ، ص 447
[5]السمطين ، ج 2 ، ص 316 ـ بدون خليفه الله .
[6]الف ) ينابيع الموده ، ص 431 - ب ) اثبات الهدي ، ج 7 ، ص 8

جشنواره "مینویسم از اندیشه هایم" تمـــــــــدید شد

به نام او، به یاد او، برای او

جشنواره وبلاگ نویسی " مینویسم از اندیشه هایم" تمدید شد...

در پی تماس های مکرر وبلاگ نویسان و ارسال 117 درخواست مبنی بر تمدید , دومین جشنواره وبلاگ های دینی و فرهنگی تبیان زنجان بمدت 10 روز تمدید شد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص به سایت اصلی جشنواره وبلاگ نویسی تبیان مراجععه نمایید.

http://tebyan-zn.ir/weblog

حضرت مهدی در آیات قرآن

به نام او، به یاد او، برای او

در قرآن، آیات بسیارى وجود دارد كه به شهادت روایات مستند و معتبر، درباره حضرت مهدى(علیه السلام) و قیام جهانى او نازل گردیده است.
در كتاب شریف «المحجّة فى ما نزل فى القائم الحجّة(علیه السلام)» كه توسط محدث بزرگوار، مرحوم سید هاشم بحرانى و با بهره گیرى از دهها جلد كتب تفسیر و حدیث، تألیف گردیده، مجموعاً (132) آیه از آیات كریمه قرآن ذكر شده كه در ذیل هر كدام یك یا چند روایت در تبیین كیفیت ارتباط آیه با آن حضرت(علیه السلام)، نقل شده است.


در اینجا به ذكر چند روایت در این مورد، بسنده مى كنیم:
1 ـ امام صادق (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین كلّه و لو كره المشركون»(1) فرمود:
«به خدا سوگند! هنوز تأویل این آیه نازل نشده است و تا زمان قیام قائم (علیه السلام) نیز نازل نخواهد شد. پس زمانى كه قائم (علیه السلام)به پا خیزد، هیچ كافر و مشركى نمى ماند مگر آنكه خروج او را ناخوشایند مى شمارد.»(2)
2 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره آیه شریفه «و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل كان زهوقاً» (3) فرمود:
«زمانى كه قائم(علیه السلام) قیام نماید، دولت باطل از بین خواهد رفت.»(4)
3 ـ امام صادق (علیه السلام) در بیان معناى آیه كریمه «و لقد كتبنا فى الزبور من بعدالذكر أن الأرض یرثها عبادى الصّالحون»(5) فرمود:
«تمام كتب آسمانى، ذكر خداست، و بندگان شایسته خدا كه وارثان زمین هستند، حضرت قائم(علیه السلام) و یاران او مى باشند.» (6)
4 ـ امام باقر (علیه السلام) در باره قول خداى عزّوجلّ: «الذین إن مكّنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة و آتوا الزكاة...»(7) فرمود:
«این آیه درحق آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) است در حق حضرت مهدى(علیه السلام)و یاران او كه خداوند شرق و غرب زمین را تحت سلطه آنان قرار مى دهد و به وسیله آنان دین را پیروز گردانده و بدعتها و باطلها را مى میراند.»(8)
5 ـ امام سجاد(علیه السلام) زمانى كه این آیه شریفه را قرائت نمود: «وَعَد اللّه الّذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنَّهم فى الأرض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكّننّ لهم دینهم الّذى ارتضى لهم و لیبدِّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى و لایشركون بى شیئاً» (9) فرمود:
«به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهلبیت هستند، خداوند ـ آن خلافت در زمین و اقتدار بخشیدن به دین را ـ به وسیله آنان و به دست مردى از ما، كه مهدى این امت است، تحقق خواهد داد و هم اوست كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)در باره اش فرمود: اگر از عمر دنیا جز یك روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را آنچنان طولانى خواهد كرد كه مردى از خاندان من كه همنام من است فرا برسد و زمین را آنچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، از عدل و داد آكنده سازد.»(10)
6 ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «آیه «أمّن یجیب المظطرّ اذا دعاه و یكشف السّوء و یجعلكم خلفاء الأرض»(11) درباره قائم از آل محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شده است. به خدا سوگند، او همان مضطرّ درمانده اى است كه چون در مقام ابراهیم دو ركعت نماز گزارد و فرج خویش از خدا بخواهد، خداوند دعایش را اجابت كند و بدیها را برطرف سازد و او را در زمین خلیفه قرار دهد.»(12)

--------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
ـ سوره توبه، آیه 33 اوست خدایى كه پیامبرش را با هدایت و دین حق فرو فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند اگرچه ناخوشایند كافران باشد.
2ـ كمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ج 2 ،ص 670.
3 ـ سوره اسراء، آیه 81 ، بگو حق آمد و باطل از بین رفت، همانا باطل نابود شدنى است.
4 ـ الروضة ، ص 287.
5ـ سوره انبیاء ، آیه 105،به راستى بعد از ذكر، در زبور نوشتیم كه بندگان صالح من وارثان زمین خواهند بود.
6ـ تفسیر على بن ابراهیم، ج 2، ص 77.
-7سوره حج، آیه 41، كسانى كه اگر آنان را در زمین قدرت بخشیم نماز به پا مى دارند و زكات مى دهند.
8ـ تأویل الآیات الظاهرة ، كتاب خطى.
9 ـ سوره نور، آیه 55 ،خدا به مؤمنان و شایستگان شما وعده داده كه آنان را در زمین همچون پیشینیان خلافت بخشد و دین مورد رضایت خود را براى آنان تمكین و اقتدار دهد و ترس آنان را به امنیّت تبدیل كند تا مرا بپرستند و شرك نورزند.
10 ـ تفسیر عیاشى، ج 3، ص 136.
11 ـ سوره نمل، آیه 62 ، جز خدا كیست كه دعاى درمانده واقعى را اجابت كند و بلاء را رفع نماید و شما را خلفاى زمین قرار دهد؟
12 ـ تفسیر قمى ـ ج 2 ص 129.

پيراهن يوسف كجاست ؟

به نام او، به یاد او، برای او

مرحوم شيخ صدوق ، راوندى و بعضى ديگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حكايت كند:
روزى در خدمت حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم اجمعين نشسته بودم ، آن حضرت فرمود: آيا مى دانى پيراهن حضرت يوسف عليه السلام چه بود و كجاست ؟
عرض كردم : خير، نمى دانم ؛ شما بفرمائيد تا فرا بگيرم .
امام عليه السلام فرمود: چون حضرت ابراهيم عليه السلام را خواستند داخل آتش بيندازند، جبرئيل امين عليه السلام پيراهنى از لباس هاى بهشتى برايش آورد و بر او پوشانيد و آتش در مقابلش سرد و بى اثر شد.
و در آخرين روز حياتش آن را تحويل حضرت اسحاق عليه السلام داد و او نيز پيراهن را بر حضرت يعقوب عليه السلام پوشانيد كه اندازه قامت او بود.
و هنگامى كه حضرت يوسف عليه السلام به دنيا آمد، پدرش آن پيراهن را بر يوسف پوشانيد، تا آن جائى كه همان پيراهن را توسّط برادرانش براى پدر خود - كه نابينا گشته بود - فرستاد و او بينا گرديد و اين همان پيراهن بهشتى بود.
عرض كردم : اكنون آن پيراهن كجاست و چه خواهد شد؟
فرمود: الا ن نزد اهلش مى باشد و در نهايت ، تقديم قائم آل محمّد صلوات اللّه عليه خواهد شد.
و هنگامى كه آن حضرت ظهور نمايد، آن پيراهن را بر تن مبارك خود مى نمايد و تمام مؤ منين در شرق و غرب دنيا، هر كجا كه باشند بوى خوش ‍ آن را استشمام خواهند كرد.
و او - يعنى ؛ امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف - در تمام امور وارث تمامى پيغمبران الهى مى باشد.
منبع:
إكمال الدّين
سايت غدير/حكايات/ چهل داستان و چهل حديث از امام زمان(عج)-عبدالله صالحي

شباهتهای امام زمان(عج) با حضرت یوسف(ع)

به نام او، به یاد او، برای او

گفتند خلایق كه تویی یوسف ثانی چون نیك بدیدم، به حقیقت، به از آنی

یكی از ویژگی های روانی آدمی این است كه هماره در رویارویی با امر تازه و بدیع، حالت دفاعی به خود می گیرد و كمتر به پذیرش آن گردن می نهد. این امر به ویژه آن گاه تشدید می شود كه پدیده جدید حالت رمزگونه داشته باشد و اعتقاد به آن، زمینه ساز تحولی بنیادین در باورها، اندیشه، منش و روش زندگی او شود. برعكس. در برابر موضوعی كه پیشینه داشته یا در زمان های پیش، یك یا چند بار رخ داده است، مقاومت چندانی از خود نشان نمی دهد و به سادگی، آن را می پذیرد.
یكی از شیوه های چیره شدن بر این وضعیت، عادی جلوه دادن آن مسأله است. یعنی تبیین این نكته كه موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و برای دیگران نیز رخ داده است. قرآن كریم نیز همین شیوه را به كار گرفته است. در صدر اسلام، روزه، حكمی جدید و همراه با اندكی مشقت می نمود؛ زیرا روزه دار می بایست از بسیاری از امور مباح چشم بپوشد و از ارتكاب آنها خودداری كند. شاید برخی از مسلمانان در برابر چنین حكم بی سابقه ای، واكنش نشان می دادند و آن را به سختی می پذیرفتند. از این رو، قرآن كریم، ابتدا مسلمانان را از نظر روانی برای پذیرش آن آماده می كند.


خداوند متعال می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا كتب علیكم الصیام كما كتب علی الذین من قبلكم»[1]؛
ای كسانی كه ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پیشینیان شما، نوشته شد.
یعنی مپندارید كه این تكلیف، مسأله ای بی سابقه و فراتر از توانایی شماست. هرگز چنین نیست؛ زیرا وجوب روزه، حكم متداولی است كه گذشتگان نیز موظف بوده اند آن را انجام دهند.
مسائلی مانند اعتقاد به حضرت مهدی (عج) و غیبت و ظهور ایشان نیز به ظاهر بدیع و بی سابقه بوده و طول عمر ایشان با هاله ای از رمز و راز و شگفتی همراه است. افزون بر آن، این باور بر همه شؤون حیات آدمی تأثیری بنیادین بر جا می گذارد. از این رو، برخی افراد از پذیرش آن سر باز می زنند و آن را انكار می كنند. امامان معصوم _ علیهم السلام _ در برابر این اندیشه، كوشیده اند با بیان موارد مشابهی كه در تاریخ گذشته _ به ویژه تاریخ پیامبران الهی _ رخ داده است، مسأله غیبت امام عصر (عج) و دیگر مفاهیم مربوط به آن را عادی جلوه دهند، تا مردم به گمان بی سابقه بودن، در آن به دیده شك و تردید ننگرند. برای نمونه؛ به كلام نورانی حضرت مهدی (عج) به شیخ صدوق می توان اشاره كرد. شیخ صدوق می گوید: شبی در عالم رؤیا دیدم كه در مكه ام و گرد خانه خدا طواف می كنم. در دور هفتم نزد حجرالاسود آمدم و آن را لمس كردم و بوسیدم. در حالی كه، دعاهای بوسیدن حجرالاسود را می خواندم، مولای خود حضرت مهدی (عج) را دیدم كه بر در خانه كعبه ایستاده اند. با خاطری پریشان به حضرت نزدیك شدم. حضرت با نگاهی به رخساره ام به فراستِ خود، راز دلم را دانست. به او سلام كردم. حضرت پس از جواب سلام، فرمود: چرا درباره غیبت كتابی نمی نویسی، تا اندوه دلت را بزداید؟ عرض كردم: یابن رسول الله! در این باره كتاب نوشته ام. حضرت پاسخ دادند: منظورمان این نیست كه همانند گذشته بنویسی. كتابی درباره موضوع غیبت بنگار و در آن، غیبت های پیامبران _ علیهم السلام _ را بیان كن. سخن حضرت به پایان رسید و از دیدگانم پنهان شد. من از خواب بیدار شدم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و مناجات پرداختم. چون صبح دمید، نگارش این كتاب را آغاز كردم.[2]
حضرت یوسف _ علیه السلام _ یكی از پیامبرانی است كه امام مهدی (عج) در روایت ها به ایشان تشبیه شده اند. البته در این روایت ها، حضرت مهدی (عج) از جهت های گوناگون به حضرت یوسف _ علیه السلام _ تشبیه شده اند. امام باقر _ علیه السلام _ در روایتی تنها به شباهت در غیبت اشاره كرده اند.[3] هم چنین ایشان در جایی دیگر، به شباهت های دیگری اشاره فرموده اند.[4] حال آن كه امام صادق _ علیه السلام _ بدون اشاره به شباهت های پیشین، شباهت دیگری بر شباهت های یاد شده می افزایند.[5] اینها نشان می دهد كه منظور، حصر شباهت ها در موارد یاد شده نبوده، بلكه تنها برای نمونه به برخی از آنها اشاره شده است. با توجه به این نكته و با الهام از فرمایش حضرت مهدی (عج) به شیخ صدوق، این نوشتار می كوشد با تأمل در قرآن و روایت ها، شباهت و همانندی های موجود میان یوسف زهرا _ علیه السلام _ و یوسف یعقوب _ علیه السلام _ را بازگو كند، تا از این رهگذر، فهم و پذیرش امر حضرت مهدی، آسان تر گردد.

1. غیبت
برجسته ترین همانندی میان یوسف زهرا _ علیه السلام _ و یوسف یعقوب _ علیه السلام _، همانندی در غیبت است.
امام باقر _ علیه السلام _ به محمد بن مسلم می فرماید:
«یا محمّد بن مسلم إنّ فی القائم من اهل بیت محمّد _ علیهم السلام _ شبه من خمسه من الرسل: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمّد صلوات الله علیهم .... و أمّا شبهه من یوسف بن یعقوب _ علیه السلام _ فالغیبه من خاصته و عامته و اختفائه من اخوته ...»؛[6]
ای محمّد بن مسلم! قائم آل محمّد (عج) با پنج تن از پیامبران شباهت دارد: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمّد صلوات الله علیهم .... و امّا شباهت او به یوسف در غیبت اوست از اقوام دور و نزدیك و از برادران خود .... .
نخستین سؤال درباره این شباهت، آن است كه میان غیبت امام عصر ( عج) و غیبت یوسف _ علیه السلام _ تفاوت فراوانی وجود دارد؛ زیرا غیبت یوسف _ علیه السلام _، غیبتی است نسبی، یعنی هرچند او از كنعان، برادران و پدر و مادر خود غایب بود، ولی از دیدگان مصریان غایب نبود. او با مصریان، گفت و گو و رفت و آمد داشت، در حالی كه غیبت حضرت مهدی (عج) غیبتی است مطلق و آن حضرت از دیده همگان غایب است. از این رو، قیاس آن دو با یكدیگر قیاس مع الفارق است. پاسخ به این نكته، در شباهت دوم خواهد آمد.

2. حضور
برادران یوسف برای خرید آذوقه به مصر آمدند و به بارگاه یوسف وارد شدند. وی در نخستین نگاه و گفت و گو، آنان را شناخت، ولی آنان یوسف را نشناختند. آنان بی آن كه به هویت یوسف پی برند، با وی سخن گفتند و داد و ستد كردند:

«فدخلوا علیه فعرفهم و هم له منكرون»؛[7]
(برادران یوسف) بر او وارد شدند. او، آنان را شناخت، ولی آنان او را نشناختند.

یوسف زهرا _ علیه السلام _ نیز در میان مردم حضور دارد. در كنار آنان راه می رود و بر فرش های آنان پا می نهد و ...، ولی مردم، او را نمی شناسند. برخی بر این باورند كه غیبت امام عصر (عج) به این معناست كه آن حضرت، در آسمان ها یا عوالم دیگری زندگی می كنند. بنابراین، حضرت مهدی (عج) از دیدگان همه انسان ها پنهان هستند و كسی، ایشان را نمی بیند. بر اساس این باور، نكته ای كه پیش از این گذشت، به ذهن می رسد كه مقایسه حضرت مهدی (عج) با حضرت یوسف _ علیه السلام _ مقایسه ای ناتمام است. امّا حقیقت، این است كه تصویر یاد شده، خطا و به دور از واقعیت است. او در میان مردم رفت و آمد می كند و در كوچه و بازارها قدم می گذارد. مردم، آن حضرت را می بینند، گرچه او را نمی شناسند.

سدیر می گوید:
سمعت اباعبدالله _ علیه السلام _ یقول: إنّ فی القائم شبه من یوسف _ علیه السّلام _. قلت: كأنّك تذكر حیره و غیبته؟ فقال لی: ما تنكر هذه الامه اشباه الخنازیر؟ إنّ اخوه یوسف كانوا أسباطاً اولاد انبیاء تاجروا یوسف و بایعوه و هم اخوته و هو اخوهم فلم یعرفوه حتی قال لهم أنا یوسف ... فما تنكر هذه الامه أن یكون الله عزوجل یفعل بحجته ما فعل بیوسف أن یكون یسیر فی أسواقهم ویطأ بسطهم و هم لایعرفونه حتی یأذن الله عزوجل أن یعرفهم بنفسه كما أذن لیوسف حتی «قال لهم هل علمتم ما فعلتم بیوسف و أخیه إذا انتم تجهلون قالوا ءَإنك لانت یوسف قال انا یوسف و هذا أخی»؛[8]
امام صادق _ علیه السلام _ فرمودند: قائم (عج) شباهتی با یوسف دارد. عرض كردم: گویا حیرت و غیبت او را می فرمایید؟ حضرت فرمودند: چرا این امت، كه شبیه خوك ها هستند قضیه حضرت یوسف را انكار نمی كنند؟ برادران یوسف با این كه پیغمبر زاده و برادر یوسف بودند و او نیز برادرشان بود، با او تجارت و خرید و فروش كردند و او را نشناختند، تا این كه یوسف، خودش را معرفی كرد و گفت: من یوسفم ... با این حال چرا آنان منكرند كه خداوند عزوجل با حجت خود، همان كاری را بكند كه با یوسف كرد؟ او در بازارهایشان راه می رود و بر فرش های آنان گام بر می نهد، ولی مردم او را نمی شناسند، تا هنگامی كه خداوند به او اجازه دهد كه خودش را معرفی كند. همان گونه كه به یوسف اجازه داد و یوسف گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه كردید، آن گاه كه جاهل بودید؟ آیا تو همان یوسفی؟ گفت: (آری) من یوسفم و این، برادر من است.
و باز امام صادق _ علیه السلام _ فرمود:
«إن فی صاحب هذا الامر سنن من الانبیاء _ علیهم السّلام _ ... و أمّا سنه من یوسف فالستر یجعل الله بینه و بین الخلق حجاباً یرونه و لایعرفونه ...»؛[9]
صاحب این امر (امام مهدی «عج») به برخی از پیامبران، شباهت هایی دارد... امّا شباهت او به یوسف، در پرده بودن اوست؛ یعنی خداوند بین او و مردم حجابی می نهد كه او را می بینند، ولی نمی شناسند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره بقره، آیه 183.
[2] . كمال الدین، ج 1، ص 74.
[3] . شباهت اول.
[4] . شباهت چهارم.
[5] . شباهت دوم.
[6] . كمال الدین، ج 1، ص 443.
[7] . سوره یوسف، آیه 58.
[8] . كمال الدین، ج 2، ص 10.
[9] . كمال الدین، ج 2، ص 20.

سلاح ياران قائم

به نام او، به یاد او، برای او

گفتيم كه ياران قائم ، عليه السلام ، از نظر توان جسمانى و قدرت بدنى در مرتبه بالايى قرار دارند تا آن جا كه كوهى را از جا بر ميكنند. اما اين پرسش ‍ همواره مطرح بوده كه امام عصر، عليه السلام ، و يارانش از چه سلاحى در مبارزه با مستكبران و گردنكشان عصر استفاده مى كنند؟
براى يافتن پاسخ پرسش ياد شده به سراغ روايات مى رويم تا ببينيم از آنها چه چيزى به دست مى آيد.
امام باقر، عليه السلام ، در ضمن روايتى كه در آن به بيان شباهتهاى امام مهدى با انبياى الهى مى پردازند، شباهت آن امام را با جد بزرگوارش ‍ پيامبراكرم ، صلى الله عليه وآله ، چنين بر مى شمارند:

....و اما شبهه من جده المصطفى ، صلى الله عليه و آله ، فخروجه بالسيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله ، صلى الله عليه و آله ، و الجبارين و الطواغيت ، و انه ينصر بالسيف و الرعب و...
... اما شباهت او به جد برگزيده اش ، كه درود بر او و خاندانش باد، اين است كه او با شمشير قيام مى كند و دشمنان رسول خدا، صلى الله عليه و آله ، و همه ستمگران و گردنكشان را به قتل مى رساند. و او با شمشير و ترسى (كه در دل دشمنان مى افكند) به پيروزى مى رسد....

چنان كه ملاحظه مى شود در اين روايت به دو شباهت عمده حضرت مهدى ، عليه السلام ، با جد بزرگوارشان اشاره شده كه يكى از آنها قيام با شمشير و ديگرى حمايت و پشتيبانى خدا از او به وسيله ايجادترس و وحشت در دل دشمنان است .
در اين جا براى روشن ساختن بيشتر موضوع ، در مورد شباهتهاى ياد شده باختصار توضيح مى دهيم :
الف - نبرد و پيروزى با شمشير
در روايات بسيارى بر اين نكته تصريح شده كه امام مهدى ، عليه السلام ، با شمشير قيام مى كند، تا آن جا كه آن حضرت را (قائم بالسيف ) و يا (صاحب السيف ) ناميده اند ؛ كه براى نمونه مى توان به روايت زير كه از امام صادق ، عليه السلام ، نقل شده اشاره كرد.
آن حضرت در پاسخ فردى كه در مورد (قائم ) از ايشان پرسيده بود فرمود:
كلنا قائم بامر الله ، واحد بعد واحد، حتى يحبى ء صاحب السيف ، فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذى كان .
همه ما، يكى پس از ديگرى ، بر پا دارنده (قائم ) امر خداييم ، تا اين كه صاحب شمشير ظهور كند. پس آن گاه كه صاحب شمشير ظهور كند، شيوه اى غير از آن چه پيش از آن بوده است ، در پيش مى گيرد.
اما اين پرسش مطرح است كه آيا اين تعبيرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآميز بودن قيام و انقلاب مهدى دارد، يا اينكه نه ، ذكر شمشير در اينگونه روايات موضوعيت داشته و آن امام واقعا با شمشير به نبرد با گردنكشان مى پردازد؟
اگرچه شايد نتوان پاسخى صريح و قطعى به اين پرسش داد ولى توجه به روايات زيادى كه در اين زمينه وارد شده احتمال دوم را تقويت كرده و نشان مى دهد كه در قيام مهدوى شمشير جايگاه خاصى دارد.

در اين جا به برخى از رواياتى كه در آنها از شمشير، به عنوان سلاح آن حضرت و ياران ايشان ، ياد شده ، اشاره مى كنيم :

1. امام باقر، عليه السلام ، در روايتى خطاب به (جابر جعفى ) مى فرمايد:
يا جابر ان لبنى العباس راية و لغير هم رايات ، فاياك ثم اياك - ثلاثا - حتى ترى رجلا من ولد الحسين ، عليه السلام ، يبايع له بين الركن و المقام ، معه سلاح رسول الله ، صلى الله عليه و آله ، و مغفر رسول الله و سيف رسول الله .
اى جابر! براى بنى عباس پرچمى است و براى ديگران پرچمهايى ، پس بر حذر باش و بر حذر باش ، تا زمانى كه مردى از فرزندان حسين ، عليه السلام ، را ملاحظه كنى كه بين ركن و مقام با او بيعت مى شود. سلاح رسول الله ، صلى الله عليه و آله ، كلاهخود رسول خدا، صلى الله عليه و آله ، زره رسول خدا و شمشير رسول خدا با اوست .

2. درروايت ديگرى ، امام باقر، عليه السلام ، حضرت قائم ، عليه السلام ، را چنين توصيف مى كند:
يجرد السيف على عاتقه ثمانية اشهر هرجا حتى يرضى الله .
هشت ماه تمام شمشير بر دوش نهاده (دشمنان خدا را) مى كشد تا خدا خشنود گردد.
3. امام صادق ، عليه السلام ، نيز در مورد سلاح جنگى ياران قائم مى فرمايد:
اذا قام القائم ، عليه السلام ، نزلت سيوف القتال ، على كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه .
هنگامى كه قائم به پا خيزد، شمشيرهاى نبرد فرود مى آيد، در حالى كه روى هر شمشير نام مردى (از ياران آن حضرت ) و نام پدر او نوشته شده است .

4. (ابان بن تغلب ) نقل مى كند كه روزى با جعفر بن محمد، عليهماالسلام ، در مسجد مكه نشسته بودم ، آن حضرت در حالى كه دست مرا گرفته بود فرمود:
يا ابان ، سياتى الله بثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا فى مسجدكم هذا، يعلم اهل مكة انه لم يخلق آباؤ هم و لا اجدادهم بعد، عليهم السيوف مكتوب على كل سيف اسم الرجل و اسم ابيه و حليته و نسبه ...
اى ابان ! خداوند 313مرد در همين مسجد شما گرد مى آورد، مردم مكه مى دانند كه (آن گروه ) از پدران و نياكان آنها متولد نشده اند. با هر يك از آنها شمشيرى است كه بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است
.

روايات بالا بخش كوچكى از روايات فراوانى است كه در آنها تصريح شده كه قائم ، عليه السلام ، و ياران او با شمشير، نبرد رهايى بخش خود را آغاز مى كنند.
اما اين كه چرا آن امام از ميان همه سلاحها شمشير را برگزيده است شايد به اين خاطر باشد كه خداوند نمى خواهد عهدى از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتى به اندازه استفاده از سلاحهايى كه ستمگران روزگار به وجود آورنده آن ها بوده اند.

ب - ايجاد وحشت در دل دشمنان
چنانچه گفته شد، يكى از ويژگيهايى كه در روايات براى قيام مهدى بر شمرده شده ، رسيدن به فتح و پيروزى به وسيله ايجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است . يعنى همان ويژگى كه در صدر اسلام و در حركت رهايى بخش پيامبر اسلام ، صلى الله عليه و آله ، وجود داشت .
در آيات متعددى از قرآن كريم به اين موضوع اشاره شده كه خداوند با ايجاد ترس و وحشت در دل كافران و مشركان به يارى رسول اكرم و سپاه او برخاسته و آنها را بردشمنانشان غالب ساخته است . كه براى نمونه مى توان به آيات زير اشاره كرد:
1. اذ يوحى ربك الى الملائكة انى معكم فثبتوا الذين آمنوا سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب ...
(و به ياد آر) آن گاه كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: من با خواهم افكند...

اين آيه در جريان جنگ بدر نازل شده كه پيامبر، صلى الله عليه و آله ، تنها با 313 نفر همراه و بدون تجهيزات كافى در برابر لشكر انبوه و مجهز قريش ‍ قرار گرفت و چنان عرصه بر مسلمانان تنگ شده بود كه سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب يارى كردند و خداوند نيز علاوه بر اينكه هزار فرشته را براى يارى مسلمانان فرستاد، چنان ترسى در دل دشمنان آنها انداخت كه همگى پا به فرار گذاشتند.
2. هو الذى اخرج الذين كفروا من اهل الكتااب من ديارهم لاول الحشر ما ظننتم ان يخرجوا و ظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله فاتيهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم و ايدى المومنين فاعتبروا يا اولى الابصار.
اوست آن خدايى كه نخستين بار كسانى از اهل كتاب را كه كافر بودند، از خانه هايشان بيرون راند و شما نمى پنداشتيد كه بيرون روند. آنها نيز مى پنداشتند حصارهايشان را توان آن هست كه در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سويى كه گمانش را نمى كردند بر آنها تاخت آورد و در دلشان وحشت افكند، چنان كه خانه هاى خود را به دست خود و به دست مومنان خراب مى كردند. پس اى اهل بصيرت عبرت بگيريد.
آيه ياد شده كه در جريان نبرد مسلمانان با يهود (بنى نظير) نازل شده است . بخوبى نشان مى دهد زمانى كه نه مسلمانان گمان مى بردند كه بنى نظير با آن همه شوكت و قدرت خانه و كاشانه خود را رها كنند و از سرزمين خود خارج شوند و نه بنى نظير احتمال مى دادند كه مسلمانان بتوانند بر آنها با آن همه تجهيزات و برج و بارو غلبه كنند، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل يهود (بنى نظير) انداخت كه خود در جستجوى راهى براى فرار به تخريب خانه هاى خود پرداختند. و اين بهترين گواه بر تاثير بيم و هراس ‍ ايجاد شده از سوى خداوند، در تسليم و شكست دشمنان خداست ، و چه زيبا در پايان اين آيه مى فرمايد: (اى خردمندان عبرت بگيريد).
آيات ديگرى از اين دست در قرآن كريم وجود دارد كه ما به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى كنيم.
اما برخى از رواياتى كه در آن ها تصريح شده حضرت مهدى ، عليه السلام ، و ياران او با ترس و بيمى كه خداوند در دل دشمنان مى افكند، به پيروزى مى رسند، به قرار زير است :

1. امام محمد باقر، عليه السلام ، درروايتى مى فرمايد:
القائم منصور بالرعب مويد بالنصرة تطوى له الارض و تظهر له الكنوز و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله ، عز و جل ، به دينه و لو كره المشركون .
همانا قائم با ترس و بيم يارى شده و با نصرت (الهى ) تاييد گشته است ، زمين براى او در هم پيچيده مى شود و گنجهايش را آشكار مى كند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان ) را در بر مى گيرد و خداوند به وسيله او دين خودش را، بر خلاف ميل مشركان ، غلبه مى بخشد
.
2. در روايت ديگرى كه از آن امام نقل شده ، چنين آمده است :
ينشر راية رسول الله السوداء، فيسير الرعب قدامها شهرا و عن يمينها شهرا و عن يسارها شهرا...
پرچم سياه رسول خدا را به اهتزار در مى آورد. به فاصله يك ماه از پيش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم ، ترس همه را فرا مى گيرد....
3. امام ، عليه السلام ، در بيان لشكريان امام مهدى ، عليه السلام ، مى فرمايد:
يويدة بثلاثة اجناد: بالملائكة و المومنين و الرعب .
خداوند او را با سه لشكر يارى مى كند: فرشتگان ، مومنان و هراس .
با توجه به آيات قرآن كريم كه به صراحت از يارى پيامبر اكرم ، صلى الله عليه و آله ، به وسيله ايجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنين عنايت به رواياتى كه رعب و هراس را از لشكرياان امام مهدى ، عليه السلام ، و اسباب پيروزى ايشان بر شمرده اند ؛ مى توان چنين نتيجه گرفت كه به هنگام ظهور، خداوند چنان ترس و وحشتى در دل دشمنان آن امام مى افكند كه آنان را از تصميم گيرى درست و بموقع در مقابله با قيام مهدوى باز مى دارد، تا آن جا كه به هر عملى كه دست مى زنند به ضررشان تمام مى شود.
البته در عصر حاضر هم نمونه هاى چنين رويدادى قابل اشاره است ، كه پيروزى انقلاب اسلامى و تسليم ارتش تا دندان مسلح رژيم طاغوت در برابر مردم بى سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش ‍ نيرومند بعثى از بارزترين آنهاست .
احياى انديشه انتظار
انقلاب رهايى بخش حضرت امام خمينى ، قدس سره ، نه تنها باعث دگرگونى در صحنه حيات اجتماعى - سياسى مردم مسلمان ايران شد، بلكه منشاء تحولى بزرگ در فرهنگ واژه ها و مفاهيم اسلامى گرديد.
به بركت اين انقلاب بسيارى از واژگان معنايى نو يافتند و بسيارى از مفاهيم فراموش شده ، حيات دوباره پيدا كردند.
کتاب شناخت زندگی بخش/ابراهیم شفیعی سروستانی
منبع:
سایت تبیان همدان

شيطان توسط چه كسي به هلاكت مي رسد؟

به نام او، به یاد او، برای او

اسحاق بن عمّار گويد:

روزى محضر شريف امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شدم و پيرامون آيه شريفه قرآن : رَبّ فَأنْظِرْنى إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (1) سؤال كردم كه آخرين روز مهلت حيات شيطان چه زمانى است ؟

حضرت فرمود: آيا فكر مى كنى تا قيامت و صحراى محشر باشد؟!

خير چنين نيست ، بلكه منظور روز ظهور و قيام قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم مى باشد؛ چون امام زمان (عجّ) را ظاهر گردد و قيام كند، وارد مسجد كوفه خواهد شد و شيطان در مقابل حضرت دو زانو مى نشيند و مى گويد: واى از اين روز كه چه روز سختى است .
پس از آن امام زمان عليه السلام او را به قتل مى رساند.
بنابراين مهلت شيطان تا آن روزى خواهد بود كه به دست پُر توان حضرت صاحب الزّمان (عجّ) به هلاكت اءبدى خواهد رسيد.(2)

منبع:
1-سوره حِجر: آيه 36 38.
2- تفسير عيّاشى : ج 2، ص 242، ح 14، بحارالا نوار: ج 63، ص 254، ح 116.
سايت غدير/كتاب چهل داستان و حديث از امام زمان-نويسنده: عبدالله صالحي
Designed by Leila Rasouli - Updated to New Blogger by: Blogger Team